-
شعر من
شنبه 6 دی 1393 13:51
شب و روزم گذشت به هزار آرزو نه رسیدم به خویش، نه رسیدم به او نه سلامم سلام، نه قیامم قیام نه نمازم نماز، نه وضویم وضو
-
رشعار من
شنبه 6 دی 1393 13:49
من شدم عاشق تو . دست من نیست، تو را می خواهم، به همین شکل و شمایل که خودت ساخته ای، شرّ و بی حوصله و بازیگوش، مثل یک بچة پر جوش و خروش، ناسزا گفتن تو باز مرا می خواند، که شوم عاشق تر، هرچه معشوق به عاشق بزند حرف درشت، رشتة عشق شود محکم تر . . . . . . . . . . . . !
-
شعرهای عارفانه من
شنبه 6 دی 1393 13:48
ای دوست قبولم کن و جانم بستان... مستم کن و وز هر دو جهانم بستان با هر چه دلم قرار گیرد بی تو آتش به من اندر زن و آنم بستان ای زندگی تن و توانم همه تو جانی و دلی ای دل و جانم همه تو تو هستی من شدی ازآنی همه من من نیست شدم در تو ازآنم همه تو خود ممکن آن نیست که بردارم دل آن به که به سودای تو بسپارم دل گر من به غم عشق تو...
-
شعر
شنبه 6 دی 1393 13:43
زندگی فرصت یک دیداراست کم کنیم فاصله را درگذرگاه زمان لحظه رادریابیم پشت این ثانیه ها عمرماپنهان است
-
دستگیر بی دست
شنبه 15 آذر 1393 15:49
از آنجایی که دین شامل راه و روش ، قوانین و دستوراتی است که از سوی خداوند به واسطه پیامبران الهی (البته پیامبران صاحب کتاب ، چون برخی پیامبران مبلغ ادیان دیگر بودند) برای خوب زیستن انسانها و چگونگی بهره مندی از نعمت های خدادادی و نیز همه آن باید ها و نباید ها را که انسان باید در زندگی دنیوی خود بکار بندد ، تا هم بتواند...
-
قبیله خورشیددرگذرازبیابان عشق
شنبه 24 آبان 1393 13:30
بیاازشهرزمستان سفرکنیم همراه با قبیله خورشید که دراین شهرآدم برفی ها ازگرمای عشق بیزارند بیابه شهربهاربرویم که درآن دیار مردمانش تشنه بوسه های گرم خورشیدند اینجاشهربی غمان مست زنگوله بپاست که دراین شهر آدم برفی ها ازگرمای عشق بیزارند...